چرب زبانی ایران ایرانی همکاری ایرانی

چرب زبانی: ایران ایرانی همکاری ایرانی گرجستان گرجستان ایرانیان حسن روحانی رییس جمهور ریاست جمهوری

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار سیاسی و اجتماعی دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است / سعید حجاریان

جهت بررسی وضعیتی که دولت روحانی درگیر آن شده است و شرایطی که پیش روی او قرار دارد، با سعید حجاریان گفت و گو کردیم. در این گفت وگو حجاریان به تبیین ماهیت دولت د

دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است / سعید حجاریان

سعید حجاریان : دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است

عبارات مهم : سیاست

جهت بررسی وضعیتی که دولت روحانی درگیر آن شده است و شرایطی که پیش روی او قرار دارد، با سعید حجاریان گفت و گو کردیم. در این گفت وگو حجاریان به تبیین ماهیت دولت در جمهوری اسلامی و البته دولت روحانی در شرایط فعلی پرداخت و آن را شرایط تعلیق در تعلیق نام گذاری کرد. او دولت را گیج و کرخت توصیف کرد. همچنین به اوضاع نقد اقتصادی که این روزها مد شده است پرداخت و گفت توجه به نقد اقتصادی به تنهایی نوعی انحراف است.

دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است / سعید حجاریان

او درعین حال اعلام کرد که ما نقاد جدی و اهل هزینه دادن نداریم یا به قول او آدم هایی که پای کار باشند؛ یعنی نترسند و هدفمند کار کنند.

این روزها در پی تلاطمات سیاسی و اقتصادی پرسشی مشترک، اذهان را به خود مشغول کرده هست؛ اوضاع قوه مجریه در کشور عزیزمان ایران را با چه مفهوم یا مفاهیمی می توان تبیین کرد. بحران کارآمدی، اختلال کارکردی یا…؟

مفاهیم مورداشاره و البته بعضی دیگر از مفاهیمی که در پرسش اشاره ای به آنها نشد، می توانند تا حدی به تصویر اوضاع امروز دولت در کشور عزیزمان ایران کمک کنند ولی گمان دارم که می توان از تعابیر دیگری هم کمک گرفت؛ ازاین جهت ترجیح می دهم از واژه «تعلیق» استفاده کنم و بگویم اوضاع دولت روحانی «تعلیق در تعلیق» هست. این اوضاع را با استفاده از یک شعر عربی قدری زیاد می شکافم. ناظم الغزالی در یکی از ترانه های خود می گوید: «… علی جسر المسیب سیبونی…». این عبارت یعنی آنکه فرد روی پل مسیب معطل مانده هست. جالب است بدانید پل مسیب که بر رود دجله بسته شده، معلق است.

جهت بررسی وضعیتی که دولت روحانی درگیر آن شده است و شرایطی که پیش روی او قرار دارد، با سعید حجاریان گفت و گو کردیم. در این گفت وگو حجاریان به تبیین ماهیت دولت د

یعنی فرد بر پل معلق، منتظر یار است ولی خبری از او نیست. اکنون دولت روحانی در چنین وضعیتی هست. جهت مثال در حوزه پرتلاطم اقتصاد، ازیک طرف با متغیرهای بیرونی نظیر تحریم و… درگیر است و از طرف دیگر با سنگ اندازی های داخلی مواجه هست؛ به نحوی که امکان تصمیم گیری و کنشگری از دولت سلب شده است است و هرازگاهی موضعی رقیق اتخاذ می کند، آن هم به صورت دستوری. اوضاع در سیاست خارجی نیز به همین ترتیب هست. دولت ازیک طرف با کارها ترامپ، نتانیاهو و عربستان دست وپنجه نرم می کند و از طرف دیگر امکان مانور از او ستانده شده؛ تا حدی که در بعضی امور بین المللی به بازیگر درجه دوم تبدیل شده است هست.

بر اوضاع «تعلیق در تعلیق» چه عیوبی مترتب است؟

شاید بنیادی ترین مسئله را بتوان دوگانگی دانست. جهت مثال راجع به اقتصاد، دولت بر پایه رصد اوضاع و با توجه به مکتب اقتصادی اش، تصمیمی را اتخاذ می کند ولی نمی تواند آن را اجرائی کند و ناگزیر به صورت دستوری، تصمیمات دفعی صادر می کند. در سیاست خارجی نیز چنین هست؛ وزارت خارجه بنا بر اجتهاد خود، روشی را در پیش می گیرد ولی آن روش به دلایل متفاوت به آخر نمی رسد. اوضاع «تعلیق در تعلیق» علاوه بر دولت، به طور مستقیم بر مردم نیز تأثیر منفی می گذارد؛ چنانکه می بینیم و می شنویم، قدرت تصمیم گیری مردم کم و کمتر می شود تا آنجا که عمق آینده نگری ارزش به یک روز ختم می شود.

دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است / سعید حجاریان

چنانکه اشاره داشتید، اوضاع تعلیق در کنش و تصویر العمل میان دو قطب صاحب قدرت به وجود می آید ولی واضح است که استمرار آن اختلالاتی را در پی دارد. با وجود این آیا حفظ اوضاع تعلیق ارادی است؟

ببینید! به این سؤال با ذکر یک مثال پاسخ می دهم. چندین سال است وزارت علوم و شرکت سنجش به دلایل خاص خود از از بین بردن کنکور سخن می گویند ولی من می گویم کنکور از بین بردن نشود ولی سؤالاتش به n سؤال m جوابی تبدیل شود؛ یعنی کنکور تا حدی کیفی شود. چنانچه سؤالات این گونه طرح شود، فرد نمی تواند با ترفندهای آزمون زنی گزینه درست را پیدا کند بلکه باید به عنوان سؤال مسلط باشد و بتواند به آن پاسخ دقیق بدهد. در دوره هاشمی، n سؤال و m جواب وجود داشت ولی هرچه جلو آمدیم، mها کم شد؛ یعنی مسئله ها به قوت خود باقی ماندند ولی تنوع گزینه ها از میان رفت و الان به نقطه ای رسیدیم که دیگر m وجود ندارد؛ یعنی دیگر گزینه ای نداریم. بنابراین در شرایط تعلیق عمل ارادی از کنترل خارج و بخشی از واقعیت محقق شده است هست. شما توجه کنید، امروز ترامپ می گوید بیایید و مذاکره کنید، پمپئو هم شروط دوازده گانه اش را مطرح می کند.

چنانکه می بینیم گزینه مطلوب ما در میان گزینه ها وجود ندارد. این در حالی است که وقت اوباما چند گزینه داشتیم و می توانستیم مسئله را حل کنیم. این امکان وجود داشت که قراردادها سریع تر امضا شود و سرمایه و هواپیما و… در یک فرایند برگشت ناپذیر به زمین کشور عزیزمان ایران بیاید. کشور عزیزمان ایران در دوره خاتمی و روحانی پیشاترامپ هم گزینه روی میز و هم گزینه زیرمیز داشت ولی امروز خودمان به دست خودمان گزینه ها را از بین برده ایم، دقیقا مشابه شرایط جنگ کشور عزیزمان ایران و عراق. ما می توانستیم بعد از آزادسازی خرمشهر یعنی در سال دوم به جنگ خاتمه دهیم. در مقاطع بعد نیز چنین امکانی مهیا بود ولی جنگ را ادامه دادیم تا آنکه رسيد به سال 67 و پذيرش قطع نامه.

جهت بررسی وضعیتی که دولت روحانی درگیر آن شده است و شرایطی که پیش روی او قرار دارد، با سعید حجاریان گفت و گو کردیم. در این گفت وگو حجاریان به تبیین ماهیت دولت د

به چه دلایلی تصمیم گیری ها این گونه شد و این گونه ماند؛ آیا به شرایط بی گزینه بودن رسيده ايم؟

واقعیت این است که دولت جرئت تصمیم گیری ندارد، به همین علت هر لحظه می خواهد وقت بخرد. در واقع به دنبال قضا و قدر است تا دری به تخته بخورد و شرایط طرف برابر عوض شود؛ مثلا، الان بعضی منتظرند دموکرات ها در کنگره رأی بیاورند و ترامپ تضعیف شود، ولی شاید این گونه نشد. بعضی دیگر منتظرند ترامپ مدیر جمهور یک دوره ای شود، ولی شاید تا 2024 مدیر جمهور ماند. ما باید به عواملی که مربوط به خودمان هست، چنگ بزنیم. البته این نحوه زندگی از خصیصه های ما ایرانیان هست؛ ما تنبل و پرمدعا هستیم. این اوضاع حتی در خُردترین پرسشها هم وجود دارد؛ به عنوان نمونه دختر یا خانواده اش جهت خواستگار افاده می کنند، عیب و ایراد می گیرند و شروط عجیب می گذارند تا اینکه دختر ازدواج نمی کند، پیر می شود و در منزل می ماند. تصمیم های سیاسی ما از این جهت مانند مواجهه با خواستگار هست؛ اگر به وقتش کار به آخر نرسید، دیگر فایده ای ندارد.

دولت در اوضاع تعلیق در تعلیق است / سعید حجاریان

بعد اوضاع تصمیم گیری در دولت کشور عزیزمان ایران برآمده از خلقیات ماست؟

اساسا دولت ما ضعیف است و تنها بخشی از این ضعف در حوزه تصمیم گیری متجلی است.

آیا راهي جهت خارج کردن سیستم از اوضاع تعلیق و حرکت دادن آن به سمت کارآمدی وجود ندارد؟ در سیاست خارجی نیز اوضاع به همین منوال هست؛ ابراهیم اسرافیلیان در خاطره ای راجع به ماجرای مک فارلین گفت جمهوری اسلامی در آن مقطع چهار وزیر خارجه داشت؛ آن تجربه وجود دارد ولی اکنون نیز شاهد هستیم مانند دوره مک فارلین عمل می شود.

واقعیت آن است که در شرایط کنونی، جایگاه ها مشخص نیست و هرکس خود را عقل کل می نامد. از طرفی، هرکس خود را به جایی وصل می داند. چندی پیش، متنی منتشر شد که تحلیل های فرمانده اسبق سپاه [محسن رضایی] اطراف حمله آمریکا به عراق را دربر می گرفت؛ از قضا همه تحلیل ها غلط از آب درآمده بود. زمانی که چنین متنی منتشر می شود، مردم حق دارند از چگونگي مديريت آقای رضایی در جنگ و جاهاي ديگر بپرسند. چنان که می بینیم، ضعف ها به دولت و وزارت خارجه ختم نمی شود و اراده ای هم جهت برطرف کردن آنها وجود ندارد.

ما در حکومت داری با یک معادله مواجه هستیم؛ یک طرف آن «لیاقت سالاری» و طرف دیگر آن «بقا» قرار دارد. هرچه لیاقت سالاری زیاد کردن یابد، به بقای حکومت کمک می کند و طبعا هرچه لیاقت سالاری کم کردن یابد، دولت نیز با مشکلاتی مواجه می شود. آیا می توان یک طرف معادله را طلب کرد و از طرف دیگر غافل شد؟

بله، چنان که می بینیم به محض اختلال، به جن گیر و رمال و… متوسل می شوند. مگر می شود، رمّالی را به جای لیاقت سالاری نشاند و انتظار کارایی داشت؟ من یک بار راجع به بقای سیستم به عباس عبدی گفتم، گویی به گردن دولت، مانند یک فرزند «و ان یکاد» انداخته و در خیابان رهایش کرده ایم. شما افغانستان را نگاه کنید؛ طالبان بخش های زیادی را در اختیار دارد و دولت فقط مرکز را حفظ کرده و مابقی نقاط را رها کرده هست.

شما سال گذشته در میزگردی با زن صادقی، از سه اولویت یا سه حوزه نقادی اصلاح طلبان سخن گفتید. اگر بخواهیم اوضاع تعلیق را در این حوزه ها بررسی کنیم، می توانیم بگوییم نقادی در حوزه سیاست تعلیق شده است هست. به این معنا که پرسشها سیاسی و زیربنایی رها شده است و تنها بر اقتصاد و پرسشها خرد مرتبط با بوروکراسی مانور داده می شود. این عوض کردن رویکرد، معلول چه عواملی است؟

واقعیت آن است که نقد اقتصاد راحت تر از نقد سیاست هست، چراکه جهت منتقد هزینه ای به بار نمی آورد، ولی فارغ از این عنوان و در تأیید گفته شما باید بگویم بله تأکید بر اقتصاد ما را منحرف می کند. ببینید! تمامی تلاطم های بازار ارز به گردن سیف انداخته شد و تمام. آقای توکلی، دیده بان فساد است ولی با ملاحظه کاری؛ یعنی اگر فردی به او اطلاعات مهمی بدهد که با حوزه قدرت پیوند دارد، قطعا دست به افشاگری نمی زند.

در یک مثال دیگر، می بینیم در شهرداری دوره نجفی، حراست پیگیر تخلفات دوره قالیباف شد و تشکیل پرونده داد؛ ولی می بینیم به محض آنکه افشانی شهردار شد، فرد پیگیر عزل شد؛ ولی افراد پیگیر فساد خط او را پی نگرفتند یا حداقل نپرسیدند آیا او عزل شد؟ حتی اعضای شورا هم از شهردار سؤال نکردند.

آن طور که از پاسخ شما برآمد، نقد اقتصاد نیز آن گاه که به سیاست و قدرت پیوند می خورد، متوقف می شود. بعد محتمل است در آینده نقادی اقتصاد نیز به آینده نقادی سیاست دچار شود.

نقد اقتصاد متوقف نمی شود؛ چراکه تا حدی جنبه ارزشي نیز پیدا می کند؛ بنابراین معرفی آفتابه دزد ها در دستور کار باقی می ماند.

اوضاع تعلیق نقادی و فی المثل رقیق شدن نقادی اقتصادی، حاصل فشارهای بیرونی است یا به کم کاری نقادان مربوط می شود؟

ما نقاد جدی و اهل هزینه دادن نداریم. من ذیل هسته سخت، به دنبال آدم های به اصطلاح پای کار و پیگیر می گردم.

پای کار به چه معناست؟

یعنی اینکه اولا نترسد و ثانیا هدفمند کار کند. ما الان منتقدان نترس داریم؛ ولی بی برنامه کار می کنند و فقط راجع به اشخاص صحبت می کنند؛ ولی باید به جای این کار پروژه تعریف کنند. اینهایی که مدام نِق می زنند، می توانند سایت افشاگر طراحی کنند و گزارش های مربوط به فساد را دروازه بانی و منتشر کنند؛ ولی تن به چنین کاری نمی دهند. در اینجا باید توصیه ای را هم اضافه کنم. اغلب مشاهده می شود «بسته های نقد» تعریف می شود؛ یعنی پروژه نقد و منتقد کم عمق هستند. باید توجه کرد که ممکن است افراد جهت پُست های متفاوت نظر داشته باشند؛ ولی یک جا باید ایستاد و دست به گزینش کیفی زد.

با توجه به فضای ترسیم شده است در پرسش ها و پاسخ های پیشین، اکنون دو راه مهم پیش روی اصلاح طلبان هست؛ نقادی هدفمند یا حاشيه نشيني. آیا راه بدیلی متصور است؟

برخی هم معتقدند باید راه خاتمی را ادامه داد؛ یعنی ماند و تا آنجا که ممکن هست، اصلاح کرد.

از دولت اصلاحات تا به امروز، ظرفیت قید «تا آنجا که ممکن است» رفته رفته کم و کمتر شده است هست.

من پیش تر گفته ام، باید به اقتضای شرایط قدم برداشت. اگر هر فردی بخواهد، بر کنش بی حاصلی اصرار بورزد، باید او را نقد کنیم تا اصلاحات از مسیر خارج نشود؛ لیکن اگر اصلاحات مردم را از دست بدهد، دیگر میدانی جهت اصلاح گری نخواهد دید. آیا ما باید بنشینیم و افول اصلاحات را نظاره کنیم. اصلاح طلبان باید براق موضع بگیرند.

حال به نظر شما اصلاح طلبان باید با دولت روحانی چگونه برخورد کنند؟

من اعتقاد دارم می شود اصلاح طلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست؛ مشروط بر اینکه ذکر کنند دولت، متعلق به چه جرياني هست. «هسته سخت اصلاحات» قدرت در تقدیر هست؛ یعنی دولت پنهان اصلاح طلبان هست. اگر این هسته شکل بگیرد، می توان مرزها را مشخص کرد و صراحتا بیان کرد که دولت در چه زمینی بازی می کند.

امروز دولت واقعا در چه زمینی بازی می کند؟

دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمی کند.

با علم به این موضوع، وظیفه اصلاح طلبان در قبال دولت چیست؟

باید به دولت نهیب بزنند. باید تذکر امام به رجایی را یادآور بشوند. امام در تصویر العمل به نامه رجایی به میتران گفت: «این نامه پاسخ یک مدیر جمهور به مدیر جمهور دیگر نیست و شما شأن ریاست جمهوری را رعایت نکرده اید». باید جهت روحانی این اوضاع را تشریح کرد و گفت اگر همه موضع رادیکال گرفتند، مدیر جمهور باید عرف بین الملل را مراعات کند و رادیکال نشود.

با توجه به پیشینه روحانی، عوض کردن ادبیات او را باید چگونه تفسیر کرد؟

تغییر ادبیات روحانی، مانند دلار جهانگیری است و روحانی نباید به این وضعيت تن بدهد. این را باید تذکر داد و به مدیر جمهور یادآور شد که بانک مرکزی مستقل است و دستورپذیر نیست.

تعیین دستوری قیمت دلار چه تبعاتی به دنبال داشته و دارد؟

زمانی که قیمت چهار هزارو 200 تومان اعلام شد، دیدیم در مدت کوتاهی دلار به بالای 10 هزار تومان رسید؛ یعنی ارزش پول کارگر نصف شد. بعد براساس یک دستور، از جیب کارگر دزدیدند، اسکناس چاپ کردند تا بدهی کاسپین و ثامن الحجج و امثالهم را تسویه کنند. باید از مراجع استفتا کرد که آیا دولت حق دارد دستور بدهد و از جیب کارگر بزند و بدهی مؤسسات مالی و اعتباری ورشکسته را بپردازد؟ شاید یک مرجع پاسخ مثبت داد.

شاید با توجه به بعضی تفسیرها بتوان به آن پرسش، پاسخ مثبت داد.

بله، ممکن است بعضی به قاعده «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه» تمسک بجویند و بگویند مردم کشور عزیزمان ایران موالی علیه و در حکم عبد هستند؛ بنابراین عوامل و حتی نفوس ارزش متعلق به دولت است و این گونه مسئله را حل کنند. من استقبال می کنم، فردی پیدا شود و برداشت از جیب مردم را توجیه شرعی کند.

شرق

واژه های کلیدی: سیاست | اقتصاد | اقتصاد | اقتصادی | اصلاح طلبان | دولت روحانی | اخبار سیاسی و اجتماعی


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار